خانهات کجاست؟!
.
خانهات کجاست؟!
ای عشق!
بیا تا شبی،
در گردابِ هوس،
دِینِ دیرینِ خود را، به هم اَدا کنیم!
حقا،
کلبهی آغوشت،
کهنهشرابیست که غوغا میکند.
.
•••••••
.
خانهات کجاست؟!
ای عشق!
ای نِدامتِ بیپایانِ سالهای دور از تو!
پلکی بزن؛
بِبار که چشمانِ تَرَم،
شروعِ دوبارهی ریزشهای عاشقانه شوند!
.
•••••••
.
خانهات کجاست؟!
ای عشق!
دلم،
تَنگِ بوسههای با تو بُنبَست است؛
رقصی بکن؛
چرخی بزن؛
هِزار صوفی دیوانه، در انتظار توست!
.
•••••••
.
خانهات کجاست؟!
ای عشق!
ای مرورِ سکوتِ مزرعه!
امّید به رسیدن را،
پیوستِ جذّابِ نسیمِ این شبها کن!
بیا،
که آغوشِ زندگی در این باغ،
به رنگهای زیبای تو، دل بسته است!
.
•••••••
.
خانهات کجاست؟!
ای عشق!
دعوت کن مرا؛
گنجشککِ خیالم را،
در میانِ شاخههای باروَرت بپذیر؛
و بدان،
که تنها، دستانت،
برای تمامِ فصلهای عُمْرِ من، کافیست!
.
•••••••
.
خانهات کجاست؟!
ای عشق!
ای دنیای ناپیدای من!
چه غریبانه تو را،
از سکوتِ سردِ این شبها میخواهم؛
صدای تو،
همچون خورشیدِ عالَمتاب،
خانهی دلم را، روشن میکند؛
آری،
بیا و بخوان،
در این دشتِ کویر،
بَر این تَنِ به گرما خوگرفتهی من!
.
•••••••
.
آری،
خانهات همینجاست،
ای عشق!
ای جادوی شبهای تابستان!
تو،
ای لبخندِ پُر از احساسِ زمین،
پیش بیا؛
دَربِ خانهام باز است...!
.
•••••••
.
زیبا بود💗💗💗